کد خبر: ۶۱۵۵
۲۴ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۰

خادم حرم رضوی مجوز ماندنش را از امام رضا (ع) گرفت

محمدرضا عبدا... زاده، بعد از زلزله قائن به مشهد آمد و حالا ۹ سال است که خادم و مداح اهل بیت (ع) است.

تازه از سربازی آمده بود که زلزله ۲۰ اردیبهشت ۱۳۷۶ زیرکوه قائنات، برنامه‌های زندگی‌اش را به هم ریخت. ۱۹ نفر از بستگان درجه یکش زیر آوار جان باختند و دار و ندارشان از بین رفت.

او که هنوز زندگی مشترکش را آغاز نکرده بود، به اتفاق همسرش به مشهد آمد تا زندگی‌شان را از صفر آغاز کنند. «محمدرضا عبدا... زاده» هرگز فکر نمی‌کرد او که به امام رضا (ع) پناه آورده یک روز خدمتگزار زائران حرم رضوی شود.

این خادم و مداح اهل بیت (ع) ۹ بهار از ۴۵ بهار زندگی‌اش را در خدمت زائران است و عاشقانه کارش را دوست دارد. همین علاقه سبب شده تا در این سال‌ها یک‌بار خادم نمونه و یک‌بار هم خادم برتر شود.

کارم را از امام رضا (ع) خواستم

به مشهد که آمدیم دنبال کار بودم؛ یک روز از سمت بولوار طبرسی نگاهی به گنبدبارگاه انداختم و دست ادب بر سینه گذاشتم و گفتم «آقا اگر لیاقت دارم هم‌جوار و همسایه شما باشم، کاری برای من جور کن.» من به آقا ایمان داشتم و مطمئن بودم اگر صلاح من در ماندن باشد برایم کار پیدا می‌شود.

برای همین ناامید نبودم. دو روز بعد یکی از بستگان همسرم تماس گرفت و به من گفت به‌عنوان دفتردار در یکی از مدارس مشغول به کار شوم. از امام رضا (ع) تشکر کردم که اجازه ماندن در مشهد را به من داده است.

بعد از شش‌سال کار در مدرسه یک روز مدیر مجتمع خدمات اسلامی بنت‌الهدی (حسینیه و زائرسرا) که او را می‌شناختم با من تماس گرفت و گفت «من دارم بازنشسته می‌شوم و می‌خواهم تو به جای من سرکار بیایی» گفتم «من کار دارم، اگر بخواهید یک نفر دیگر را معرفی می‌کنم»، او نپذیرفت و اصرار به رفتن خودم داشت.

ماجرا را با مدیر مدرسه‌ا‌ی که در آن کار می‌کردم در میان گذاشتم، او پذیرفت به شرط اینکه یک دفتردار به جای خودم معرفی کنم. از آن‌زمان تاکنون ۱۶ سال می‌گذرد که من خدمتگزار زائران امام رضا (ع) شده‌ام.

اولین روز خدمت

از زمانی‌که در زائرسرا مشغول به کار شدم ارادت بیشتری به زائران علی ابن موسی الرضا (ع) پیدا کردم. نزدیکی به حرم حال و هوای دیگری برایم داشت. تصمیم گرفتم برای خادمی در حرم درخواست بدهم ابتدا قبول نکردند، خیلی ناراحت شدم، اما از درگاهش ناامید نبودم.

با خودم گفتم اگر قسمت باشد من را به نوکری‌اش می‌پذیرد وگرنه رضایم به رضای خودش. بعد از دو، سه هفته تماس گرفتند و گفتند «می‌توانی بیایی حرم؟» گفتم «بله. کی بیایم؟» گفتند «چهارشنبه»، ۲۵ رمضان بود، از خوشحالی در پوستم نمی‌گنجیدم.

اولین روز کاری‌ام روز زیارتی بود. آن روز از صبح تا ظهر در صحن‌های انقلاب و آزادی شمشاد‌ها و گل‌های بالای صحن را جابه‌جا و مرتب کردیم. آن روز متوجه نشدم که زمان کی و چگونه گذشت. از آن زمان تاکنون در رفاه شمیم رضوان مشغول به خدمت هستم. بدین گونه از سال ۱۳۸۸ به‌طور افتخاری هفته‌ای یک روز در حرم امام رضا (ع) مشغول خدمت به زائران هستم.


شمیم رضوان

استفاده از گل‌های فوق‌ضریح از دیرباز در حرم مطهر رضوی مرسوم بوده است. خادمان گل‌های تعویض‌شده را شاخه‌ای یا دسته‌ای به زائرانی که درخواست گل داشتند، اهدا می‌کردند. از سال ۱۳۹۰ بخشی به نام واحد بسته‌بندی گل‌های فوق‌ضریح تأسیس و سپس به شمیم رضوان تغییر نام داد. این بخش پس از تحویل روزانه گل‌ها، برای بوجاری، طبقه‌بندی و خشک‌کردن گل‌ها اقدام می‌کنند.

سپس آن‌ها را در پاکت‌های پلاستیکی ممهور به  نقش گنبد بارگاه ملکوتی امام رضا (ع) بسته‌بندی کرده و روزانه در رواق غدیر بعد از اقامه نماز صبح طی مراسمی معنوی بین زائران علاقه‌مند و مشتاق توزیع می‌کنند.

یک‌بار یکی از دوستانم گفت: «مادر و دختری زائر امام رضا (ع) هستند که یکی از آن‌ها بیمار است. برایت ممکن است غذایت را به نیت شفا به آن‌ها بدهی.» به او گفتم «تو که میدانی اجازه نداریم غذایمان را بیرون بیاوریم.» ظهر که رفتم غذایم را بگیرم در کمال ناباوری به من گفتند به خاطر برگزاری کنفرانس اسلامی غذایتان را به آسایشگاه ببرید و آنجا بخورید.

واقعا متعجب شدم، سریع با دوستم تماس گرفتم و این غذا را به آن مادر و دختر رساندم. من مطمئن بودم این هم لطف امام رضا (ع) به آن‌ها بود تا این غذا قسمتشان بشود.

 

خادم حرم رضوی مجوز ماندنش را از امام رضا (ع) گرفت

 

خودم را محدود نمی‌کنم

وقتی عشقِ به کار باشد خودت را در قالب وظایفی که برایتان تعریف شده نگه نمی‌دارید، هر کاری که از دستتان برآید انجام می‌دهید تا چیزی کم نگذارید، انگار این‌طور دلتان آرام می‌گیرد. عبدا... زاده هم مانند دیگر افرادی که عاشق کارشان هستند خودش را منحصر به وظایف روزانه‌اش نکرده و هرطور که بتواند به زائر امام رضا (ع) خدمت می‌کند.

او می‌گوید: عاشق کارم هستم و امام رضا (ع) را در تمام زندگی‌ام حس می‌کنم. معتقدم همان‌طور که تاکنون لطف و کرم حضرت شامل من شده من هم وظیفه دارم هرطور می‌توانم به زائرانش خدمت کنم. برای همین خودم را محدود به وظایف کاری‌ام نمی‌کنم. افتخار می‌کنم زائری از من بخواهد کاری برایش انجام دهم.

روزی زائران

تولد امام رضا (ع) در زائرسرا بودم که خانمی آمد و من را صدا زد تا پایین بروم. او گفت از تهران آمده، از قطارش جا مانده و وقتی در راه‌آهن او را با قطار بعدی می‌فرستند، به او می‌گویند کوپه شش‌نفری خواهران است و برای یک نفر ظرفیت دارد.

در راه متوجه می‌شود آن‌ها اهل آبادان و زائر امام رضا (ع) هستند و ۱۵۰ هزارتومان بیشتر ندارند. با این رقم هم نمی‌توانند در اینجا هزینه رفت‌وآمد و مکان بدهند، برای همین این خانم تهرانی آن‌ها را به زائرسرا دعوت می‌کند و از من می‌خواهد کاری برایشان انجام دهم.

زنگ زدم تهران و با هماهنگی آن‌ها اتاقی برایشان گرفتم. آن‌قدر مستضعف بودند که لوازمشان را در کیسه‌ای پارچه‌ای گذاشته بودند. وقتی وارد اتاق شدند از من پرسیدند این اتاق مال کیست؟ می‌خواهیم تا صبح برایش نماز بخوانیم، گفتم نیازی نیست، این مکان متعلق به زائران امام رضا (ع) است و تا صبح استراحت کنید.

صبح می‌خواستم بروم بیرون که یکی از آن‌ها را دیدم. آدرس نانوایی را از من می‌گرفت، گفتم برای خودمان می‌خواهیم نان بگیریم برای شما هم می‌خریم. با خودم گفتم بگذار برای زائر امام رضا (ع) نان سنگک بگیرم. وقتی می‌خواستم پولش را حساب کنم فروشنده قبول نکرد و گفت این‌ها نذر میلاد امام رضا (ع) است.

گفتم دیروز تولد امام رضا (ع) بوده، فروشنده خندید و گفت ما امروز به برکت این تولد نذری داده‌ایم. وقتی به زائران آبادانی گفتم نان‌ها صلواتی است و نذر میلاد امام رضا (ع)، آن‌ها را بر روی چشمانشان گذاشتند و خوشحال بودند نذری قسمتشان شده است. دو روز پیش ما بودند و بعد هم راهی شهرشان شدند.


همسرم شریک ثوابم است

برخی مشهدی‌ها معتقدند ما هرچه داریم به برکت وجود امام رضا (ع) است و برخی نیز اعتقادی به این امر ندارند. مدیر رفاه شمیم رضوان دراین‌باره می‌گوید: برخی امام رضا (ع) را در زندگی‌شان احساس نمی‌کنند شاید به خاطر این است که حضرت را به‌خوبی درک نکرده‌اند و نمی‌شناسند.

ما باید امام رضا (ع) و سبک زندگی‌اش را بشناسیم تا بتوانیم با معرفت زیارتش کنیم. نمی‌توانیم بگوییم پیرو حضرت هستیم بدون آنکه شناختی  درباره  او داشته باشیم. من هر کاری که می‌خواهم انجام بدهم قبلش با امام رضا (ع) مشورت می‌کنم. هر کاری که کرده‌ام اولش آن را از امام رضا (ع) خواسته‌ام برای همین تا به امروز از زندگی‌ام راضی هستم و هرگز در زندگی نمانده‌ام.

بهترین حامی من در این سال‌ها همسرم است. همکاری او با من سبب می‌شود تا با خیالی آسوده به کارهایم برسم. همیشه به همسرم می‌گویم اگر خداوند ثوابی برای خدمت به زائران به من بدهد، نیمی از آن ثواب متعلق به توست. روز‌هایی که کشیک حرم دارم، او صبح زود بیدار می‌شود و لباس‌هایم را آماده می‌کند و کفش‌هایم را واکس می‌زند. هر شب هم که می‌آیم پشت در به اتفاق فرزندانم می‌ایستد و زیارت قبولی به من می‌گویند. این عشق و محبت او مرا دلگرم‌تر
 به کارم می‌کند.

 

در این ۹ سال بیمار نشده‌ام

او به نکته دیگری در لابه‌لای حرف‌هایش اشاره می‌کند: ما باید برکت زندگی‌مان را هم از امام مهربانی‌ها بخواهیم. همیشه به کسبه اطراف حرم می‌گویم ۹۰ درصد افرادی که می‌آیند خرید زائر هستند، پس به جای ۲۰ درصد، ۱۰ درصد افزایش قیمت داشته باشید تا رونقش را در زندگی‌تان ببینید، اما متأسفانه فایده‌ای ندارد.

برخی کسبه سعی می‌کنند اجناسشان را دوبرابر قیمت بفروشند و مراعات حال زائران را نمی‌کنند.
یک‌سال خادم نمونه و یک‌سال خادم برتر شده است. از ۹ سالی که خادم حرم است، ۸ سال آن سرکشیک بوده و در سال‌های خدمت هیچ‌وقت از شیفت کاری‌اش مرخصی نگرفته است، همیشه برنامه‌هایش را طوری تنظیم کرده که روز موعودش در حرم باشد.

او از آقا خواسته تا  زمانی که زنده است، او را از خادمی‌اش دور نکند و در این سال‌ها هر جا رفته روز کشیکش خودش را به حرم رسانده است. عبدا... زاده می‌گوید: «در مدت ۹ سالی که به حرم می‌روم یک‌بار هم مریض نشده‌ام، تمام این اتفاقات به برکت امام رضا (ع) است.»

در مدت این ۹ سال کت حرم را روی زمین نگذاشته و می‌گوید «لباس خادمی مقدس است و باید احترامش را حفظ کنیم. چه در خدمت به زائر، چه در رفتار.» عبدا... زاده در این سال‌ها هر تولد و شهادت خودش را به حرم رسانده است و می‌گوید «آدم باید قدرشناس باشد، هرچه دارم از لطف امام رضا (ع) است.»

این خادم حرم رضوی ادامه می‌دهد «چندسالی است که دهه کرامت در مشهد پررنگ‌تر از سال‌های قبل برگزار می‌شود و مردم از تولد حضرت معصومه (س) تا تولد امام رضا (ع) جشن می‌گیرند. ورودی حرم کیک و آب‌میوه می‌دهند. ایستگاه‌های صلواتی در شهر برپا و مردم متوجه ایام شادی در شهر می‌شوند. هرچند هنوز هم جای کار دارد و باید بهتر از این برگزار شود.»

نمی‌شود خادم حرم باشید و از معجزات و الطاف حضرت چیزی ندیده باشید. عبدا... زاده می‌گوید «در حرم که باشی خیلی چیز‌ها می‌بینی.» او سعی داشت بیشتر از خاطرات معمول خودش بگوید. وقایعی که بار‌ها در زندگی تک‌تک ما اتفاق می‌افتد و ساده از کنارش رد می‌شویم. شاید فرق این خادم حرم با ما در این است که او قدر الطاف زندگی‌اش را می‌داند و بابت هر یک از آن‌ها از خداوند و امام مهربانی‌ها قدردانی می‌کند. او از ماجرای اولین سفر کربلایش می‌گوید تا عمل جراحی‌ای که برایش اتفاق نمی‌افتد.

سفری که در دهه اول ماه‌ذی‌الحجه قسمتش می‌شود و به برکت امام مهربانی‌ها عرفه در جوار مرقد امام حسین (ع) است. او تعریف می‌کند «عنایتی که حضرت رضا (ع) در ۲۵ اسفند ۹۰ به من کرد، فراموش نمی‌کنم. ناگهان درد شدیدی در پهلویم احساس کردم و بلافاصله به دکتر رفتم.

تشخیص دکتر آپاندیس بود. برای اطمینان دوباره سونوگرافی رفتم و باز هم همین تشخیص را دادند. به بیمارستان که رفتم رو به حرم امام رضا (ع) ایستادم و گفتم آقاجان ۴ روز دیگر زائرانت می‌آیند، اگر عمل کنم دیگر نمی‌توانم به آن‌ها خدمت کنم.

برخلاف جواب آزمایش‌های قبلی جواب سونوگرافی‌ام نشان از سلامتی‌ام می‌داد و دردم آرام شده بود.»




* این گزارش سه شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۷ در شماره ۲۹۵  شهرآرامحله منطقه ۸ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44